خاطرات آقای کم حرف

اینم شده زندگے ما ...

خاطرات آقای کم حرف

اینم شده زندگے ما ...

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

اصلا حرفم نمیاد

خیلی بهم فشار اومد، این چند روزه فقط امتحان دادم

نمایشگاه امسالم تنها رفتم

تنهای تنها؛ حتی یه عکسم نگرفتم

حرف واسه نوشتن دارم لیکن حال نوشتن رو نه

چند وقته خونه هم نرفتم

میخوام بگم خیلیا جوونی حال میکنن و دنیا پشمشونم نیست

پشیمون میشم عین سگ چند سال بعد، اگه بفهمم کارایی که میتونستم انجام بدم و ندادم همش درست بوده و باس انجامش میدادم

چه محدودیت های چرتی رو تجربه کردم

چقدر راه های سخت و پر پیچ و خم پیمودم تا به اینجا برسم، بقیه چقدر آسون رسیدن

دلم میخواهد تنها باشم

عین وحشیا باس زندگی کرد

عین وحشیا باس رفت درس خوند

عین وحشیا باس کار کرد 


دلم میخواد چیزای جدید تجربه کنم

دوستای جدید میخوام

محیط جدید

حرفای نو









  • کم حرف آقا