خاطرات آقای کم حرف

اینم شده زندگے ما ...

خاطرات آقای کم حرف

اینم شده زندگے ما ...

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

سام علیک

داشتم فیلم "ناهید" رو تماشا میکردم؛ چقدر زیبا بود. کوتاه و پر معنا! کلا بازی ساره بیات و نوید محمد زاده را خیلی دوست دارم و بیشتر کار هایشان را دنبال میکنم. کمی احوال مکدر نمودم اما آرام بخشی بود بر غم فراق از خویش. دست و بالم به هیچ کار نمیرود و مدام احساس کرختی مزمنی در درونم حس میشود. در بحبوحه ی این نتایج آزمون ارشد ملال انگیز، این گونه بازخورد ها عادی می نماید یا که من خویش را به کل باخته ام و در نگارش حرفی بس موجز اینطور تار و پود واژگان را میبافم و ...

علی ای حال گذشت

طوری نشد که بخواهم در مکتب خانه های طهران ادامه ی تحصیل بنمایم

و در این هنگام گویی رتبه را با شارژ ایرانسل تفاوتی نیست، نه از باب تعداد رقم که از باب ارزش

بدین سان شاید به سالی دگر امید داشته باشم و از خیر شبانه و دانشگاه های دیگر ایالات چشم پوشم

سفر به دیگر استان ها امری ست بس ناملایم که پذیرای آن نیستم

باید اندکی تفکر کنم 

و بنگرم که چه چیزهایی سر جایشان نیستند 

البته که برخی چیزها هم دست من نبوده و نیست

لیک حس میکنم که مجدد باید کوله بار سبک کنم 

فقط میخواهم سکوت کنم 

اما نمیدانم به چه قیمتی 

استشاره و استخاره ای کردم از برای رشته MBA

بس خوب آمد

به این رشته علاقه داشته و دارم، در بازخورد هایی که از دیگر دوستان دریافت کردم متوجه نیمچه توانمندی خویش در این مهم گردیده ام

به هر رو تصمیم فعلی فروش کتب کنکوری برق و خرید مشابه شان در رشته MBA است

مخالف بس زیاد است و قلندر بیدار، لیک ایزد منان در تفسیر آیه ای از کتاب مقدس متذکر شد:

«بار گناه هر کسی بر دوش خود اوست ... » 

« ... اگر کمی صبر و تحمل کنی به منافع سالانه ای دست خواهی یافت» 

« ... با قلبی مطمئن به آن وارد شو»

 

خدا را چه دیدی، شاید سرنوشت ما این باشد

عرضی نیست

طولی هم نیست!

شاید به نظر یک شکست خورده بیایم

اما این شکست نبود

این مقدمه ای است بر شروع یک پیروزی بزرگ که چند خط اولش سرشار از خفت و خواری مینماید

مهم نیست

میگذرد

اما فراموش نخواهد شد

و از هجمه موش ها و آدم ها زین پس تنها خواهم زیست

تنهای کم حرف!

کس نمی داند در این بحر عمیق .......... سنگ ریزه قرب دارد یا عقیق

قبلا در برابر علوم پزشکی ها کوچک شدم، بعد چرا که در صنعتی شریف قبول نشدی، چرا در ارشد برق موفق نبودی، تنبل شده ای و میخواهی از برق فرار کنی، شرکت الکی داری، پول نداری، اینقدر تنبلی که هنوز مدرکت را هم نگرفته ای

این حقارت ها جواب دارد

جوابی بس سهمگین

من با ذلت میروم

اما با قدرت بر میگردم

انتظار بکشید که در این راه بمیرم

چون فقط مرگ است که جلوی مرا میگیرد

اگر نمیرم یک روز برمیگردم و با نیش و کنایه پوستتان را میکنم

 

زت زیاد

 

 

  • کم حرف آقا