خاطرات آقای کم حرف

اینم شده زندگے ما ...

خاطرات آقای کم حرف

اینم شده زندگے ما ...

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

چند وقت است که فکر آن خانم گریبان گیر آقای کم حرف شده است. قبلا سرم به درس و دانشگاه بود، خیلی به این جور مسائل فکر نمی کردم.اکنون که همه چیز تعطیل است فکرم هزار جا میرود. کنکور هم که معلوم نیست چه تاریخی برگزار میشود، معلوم نیست این نفهم ها چه غلطی میکنند. مشکل کار اینجاست که من حتی نمیدانم او را دوست دارم یا نه! کاش میشد لااقل با او یک گپ کوتاه داشته باشم و ببینم چکاره است؛ اما تکان بخوری همانا ممکن است به بی غیرتی و نا مسلمانی و بی خانوادگی متهم شوی.کلا بخواهم بگویم، پا در هوایی بسیار مزخرفی میباشد. کاش بتوانم زود فراموش کنم، چون یک تصمیمی میگیرم و بعد میبینم که ای دل غافل مگر قرار نبود اینجور نشود! کاش کرونا نبود، کاش سرم شلوغ بود، کار میکردم، پروژه انجام میدادم تا این فکر های عبث از کله پوکم بیرون برود... زندگی ما شده اگر و اما و ای کاش...

ولی من‌در آخرت به خدا خواهم گفت که بندگان ش چه بلایی سرمان آوردند، به او شکایت خواهم برد تا بداند که شرایط خیلی سخت بوده است... به او میگویم که برخی حق مان را خوردند و به قناعت تشویق مان کردند و راه راست را برایمان کج کردند تا نه دنیا را داشته باشیم نه آخرت را.

من به حدی رسیده ام‌که دیگر هیچ بنی بشری را قبول ندارم. اگر امام زمان از فرزندان حضرت علی(ع) نبود، می گفتم او را هم قبول ندارم. این چه دنیایی شد، چه زندگی شد، چه بساطی شد، این که همش سخت است... لااقل خوشی را هم ببینیم تا ناکام از دنیا نرویم‌. بابا به همین برکت قسم حق این ملت خوردن ندارد... نکنید همچین با ما...

آهنگ 《سبب》 از شادمهر عجب شاهکاری ه خداوکیلی، دیشب گوش دادم روحم تازه شد.

انگیزه ام کمی تحلیل رفته است، امیدوارم ترمیم شود. 

یادم باشد بعدا برای زبان انگلیسی یک مطلب خوب آماده کنم، خیلی تجربه جدید یاد گرفتم.

دلم یک نفر را میخواهد که با تمام وجود به من ایمان داشته باشد، از ابتدای زندگی خانواده ام به من ایمان نداشتند که اگر داشتند خیلی بهتر میتوانستم از استعداد هایم بهره ببرم. بیچاره خواهرم که بچه اول هم بود و با این بی تدبیری های خانواده له شد. به معنای واقعی کلمه له شد..اما در عوض در خانواده های دیگر نگاه میکنم که فرزند تحت حمایت صد درصدی است و مدام از یک کاه کوه میسازند برایش و چه چه و به به ...

خانواده اگر نتوانند بچه را خوب تربیت کنند چرا باید بچه دار شوند؟ 

چرا بچه می آورید در حالی که نمیدانید چطور با او رفتار کنید؟ 

چرا فکر میکنید خدا کریم است و بچه برکت دارد و خودش بزرگ میشود و ... ؟

چرا فکر نمی کنید که فرزند هم بر گردن پدر و مادر حق دارد؟ چرا؟ 

چرا وقتی به او ایمان ندارید از او انتظار بیجا دارید؟ 

خواهش میکنم از دوستان، خوانندگان و همه آنان که پارسی می‌فهمند، آقا اگر توانایی تشکیل خانواده ندارید ابتدا مطالعه کنید بعد تصمیم بگیرید. اگر توانایی داشتن 4 فرزند را ندارید به خدا واگذار نکنید. اگر نمی توانید با یک نفر مذاکره کنید و اختلاف نظر هم را پوشش بدهید، سریع نروید سراغ ازدواج که پس فردا هم دختر مردم را بدبخت کنید هم بچه مادر مرده را به فنا بدهید. به حضرت عباس این ها از گناه کبیره کمتر نیست. 

 

 

  • کم حرف آقا