خاطرات آقای کم حرف

اینم شده زندگے ما ...

خاطرات آقای کم حرف

اینم شده زندگے ما ...

طبقه بندی موضوعی

ای بابا، دستم خورد

يكشنبه, ۷ دی ۱۳۹۹، ۱۱:۳۰ ق.ظ

روتین این روزهای من به این شکل است که در تلگرام با دوستم چرند پرند میگوییم. حرص فارغ التحصیلی ام را میخورم. گاهی زبان میخوانم. گاهی فیلم آموزشی هایی که از فرادرس دانلود کرده ام را تماشا میکنم. گاهی هم به آینده می اندیشم. اینکه چند سال آینده قرار است چه کنم، کجا باشم و چگونه به حیات ادامه دهم.

دوستم ترک است و خب طبیعتا آهنگ های ترکیه ای گوش میدهد. یک فیلم برایم فرستاد که یک خواننده به نام سیبیل کن یا همچین چیزایی یک قطعه به نام پادشاه را میخواند. جای خواهری عجب صدایی داشت! خوشمان آمد.

بعد اینکه یک نکته میخواهم به شما بگویم، بس مهم و کاربردی:

سه دسته آدم مناسب کار تیمی و استارت آپ نیستند:

1- افرادی که به دیده شدن نیاز دارند(مثلا از لج فلانی....)

2- افرادی که خیلی خودمحور و مستقل عمل میکنند

3- افرادی که شکاک تشریف دارند

این سه را آویزه گوش کنید که نادیده گرفتنش تاوانی بس سنگین دارد.

 

فرض کنید من طراح سایت هستم. خب حال اگر شما که دوست من هستی بخواهی برای راه اندازی کسب و کارت وب سایت بسازی و بروی سراغ فرد دیگری ====> تو اصلا آدم مناسبی برای رفاقت نیستی. نه از این جهت که کار را به من ندادی، از این بابت که تو نادان هستی. لااقل به خود من میگفتی که یک آدم حرفه ای تر برایم پیدا کن، به هر حال من آشناتر هستم. بعدا که سفارش دادی و یک کار معمولی با هزینه بالا تحویلت دادند، باید دست ها را بالا برده و بر فرق مبارک بکوبی. خواستم بگویم که اگر با چنین افرادی در ارتباط هستید، بدانید که با آدم احمقی روبرو شده اید.

 

پانوشت: من این پست را پیش نویس کرده بودم تا بعدا ویرایش کنم، حالا که بعد چند وقت نگاه کردم، منتشر شده بود!!!! اینم از شانس مایه.

  • کم حرف آقا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی