خاطرات آقای کم حرف

اینم شده زندگے ما ...

خاطرات آقای کم حرف

اینم شده زندگے ما ...

طبقه بندی موضوعی

بنام خدا

يكشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۰۹ ق.ظ

سلام و درود فراوان

از دیدن شما بسیار خوشبختم

داشتم مقدمه مینوشتم که به یکباره همه نوشته هام حذف شدن!

مهم نیست

دیگه حوصله ندارم دوباره بنویسم

نا سلامتی کم حرف هستم

آقای کم حرف!

به هرحال میخواهم توی این محیط خاطرات خودم رو بنویسم

نمیدانم کسی میاد نوشته های مرا بخونه یا نه

اما من مینویسم تا اگر خدا خواست و روزی به جایی رسیدم یادم نرود که بوده ام و چه دردسرها و دغدغه هایی داشته ام

به نظرم خوبه که کمی خودم را در این فضا تخلیه کنم آخه من کم حرف هستم و هیچ کس مرا درک نمیکند... به کرات شنیده ام که هر کسی یک جایم را مسخره میکند :)

از نون خوردن انداختن ما رو ...

آهان تا یادم نرفته بگم که الان دارم آهنگ گوش میدم ، یک آهنگ امریکایی از تیلور سوییفت و زین . نمیدانم گناه است یا نه ، من قبلا از خواننده خانوم آهنگ گوش نمیدادم چون شنیده بودم که حرام است و مشکل دار(کلا همین یک آهنگ خانوم رو دارم:) )

این چند روز اعصابم به هم ریخته است و ذهنم یکم زیاد این ور و آنور میرود شاید به همین خاطر است که این موزیک رو گوش میدم

یه چیزهایی میگن که من اصلا نمیفهمم چیه... جدا من اگه پس فردا تونستم بروم امریکا اینجوری باید حرف بزنم؟؟؟

اسم آهنگشون I Don't Wanna Live Forever هست


[Taylor Swift]
I'm sitting eyes wide open and I got one thing stuck in my mind
Wondering if I dodged a bullet or just lost the love of my life

Baby, baby, I feel crazy
Up all night, all night and every day
I gave you something, but you gave me nothing
What is happening to me 


  • کم حرف آقا

نظرات  (۱)

سلام
خوشحال میشم به منم سر بزنید و دنبال
متقابل دنبال میکنم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی