تجربیات کنکور کرونایی، افتضاح به تمام معنا!
سلام
دیشب که رفتم کارت ورود به جلسه ام را بگیرم متوجه شدم که حوزه امتحانی من عوض شده است! در واقع افزودن حوزه های امتحان به 2300 عدد دروغی بیش نبود. فوق العاده عصبانی شدم. کاری از دستم بر نمی آمد. اندکی بهم ریختم. شب هم تا حوالی ساعت 3 خوابم نمی برد. البته همه اش هم تقصیر این اتفاق نبود. من باید از یک هفته قبل کنکور روتین روزانه ام را تغییر میدادم که ندادم و این اشتباه بزرگی بود.
صبح ساعت 6 راه افتادم. تنها رفتم. به نظرم حوزه امتحان شلوغ تر از پارسال بود. حس کردم داوطلب ها زیاد شده اند. من ماسک برده بودم اما عده ای هم در حال جستجو بودند که مشخص بود تعداد کمی دارند و خیلی صدایش را در نمی آوردند تا تمام نشود. نگهبانان یک دستگاه مسخره هم داشتند که برای یافتن موبایل بود. نمیدانم واقعا کاربرد داشت یا نه. فاصله اجتماعی هم در صف وجود نداشت و عملا همه چیز الکی مینمود. حتی گشتن مامور حوزه امتحانی هم به شدت پارسال نبود و فقط دو تا دست به پهلو میزد و میگفت برو. تغذیه آب معدنی و کلوچه بود. آب خودم برده بودم اما کلوچه را گرفتم که کیفیت ش بد نبود، در واقع از آن بی کیفیت ها نبود که تا یک ساعت مجبور باشی با انگشت از لا به لای دندان ها بیرونشان بیاوری!
قبل از شروع آزمون رفتم سرویس بهداشتی و آبی هم به دست و صورتم زدم تا خواب از سرم بپرد. آن مراقب سخت گیر دانشگاه مان هم آنجا بود! یادم هست که در یک پست پیرامون او نوشتم. امروز اما هر چه فکر کردم اسم او یادم نیامد. طبق معمول دقیق و منظم! مانند آلمانی ها!
فاصله اجتماعی وجود نداشت؛ حتی به نظرم فاصله داوطلبان نسبت به پارسال کمتر هم شده بود. کنار من یک مرد مسن نشسته بود که گویا مهندس نیروگاه بود. کمی با او گپ و گفت داشتم. جالب اینکه کد سوالات هر دوی ما C333 بود!!!!! به جان خودم فاصله بین ما کمتر از 50cm بود!!!!
بله! حتی کد سوالات فرد جلوی من هم C333 بود!!!! هان؟ چی شد؟ جا خوردید؟ بله! واقعیت همین است، اینجا سر زمینی با مدیریت بزرگترین دروغگویان تاریخ بشریت است.
در یک کلاس متوسط، بالای 40 نفر حضور داشتند. مراقب را هم میشناختم. او هم مرد شریفی است. مدام به افرادی که ماسک شان را در می آوردند تذکر میداد. با من هم چند بار صحبت کرد. من اعصابم خورد شده بود. از یک طرف کش های این ماسک پشت گوشم را اذیت میکرد، از سویی دیگر عینکم بخار میزد، از یک طرف نفسم می گرفت. اما خب چاره ای نبود، گاهی میزدم گاهی هم به بهانه آب خوردن میگذاشتم کنار. البته فکر نمیکنم در سالن های دیگر هم اینقدر گیر میدادند.
برای دوستان دیگر توصیه میکنم از ماسکی استفاده کنند که پشت گوش را آزار ندهد.
سر جلسه آب بخورید تا کمی آرامش بدست بیاورید.
استرس نداشته باشید، اگر سخت باشد برای همه سخت است. خودتان را سرزنش نکنید. فقط بهترین خودتان باشید.
تا آخرین لحظه مقاومت کنید.
سر دو درس آخر به شدت سر درد داشتم به طوری که میدانستم سوال را چطور حل کنم اما انرژی برای شروع نداشتم. بی خوابی و خستگی مفرط کار خودش را کرده بود. البته فکر میکنم ریاضی کلا سخت طرح شده بود.برای دکتری همان سوالات اسفند را دادند اما برای ارشد گویا مجدد سوال طرح شده بود که خب با چیز هایی که من دیدم بعید هم نیست. از همان جاهایی که فکرش را نمیکردی سوال طرح شده بود، به ویژه چند صفحه نهایی هر کتابی! فکر میکنم طراحان مریضی خاصی گرفته بودند.توصیه میکنم به طور تصادفی مباحث کم تکرار در کنکور را انتخاب کرده و مرور کنید.
کرونا و دورغ های بی پایان پست فطرت ها روی رتبه من خیلی اثر گذاشت. تاثیری که یقینا موجب تغییر سرنوشتم میشود. کاری از دستم بر نمی آید.
دوستانی که هنوز به تعویق کنکور امید دارند فقط در حال کندن گوری برای خودشان هستند. خواهران و برادران عزیزم بیخیال این اراجبف بشوید. چند پیج اینستگرمی دیدم که هنوز به دنبال متحد کردن بچه ها برای تعویق هستند.
من نمیدانم هدف ایشان چیست اما یک چیز را خوب میدانم:«
هر داوطلبی که وقتش را روی این چیز ها بگذارد، لاجرم محکوم به شکست است».
باید باور کنید که اینجا ایران است. آنها همه با هم متحد هستند. آنها همه چیز را بهتر از من و شما میدانند. آنها برای نظرات شما پشیزی ارزش قائل نیستند. آنها هر کاری خودشان بخواهند میکنند.
همین حالا این اراجیف را کنار بگذارید و به فکر جمع بندی هر آنچه یادگرفته اید باشید.
به حرف من گوش کنید و تا بعد کنکور موبایل بازی را ترک کنید.
من نمیدانم اصلا کسی می آید به این خراب آباد من یا نه، اما اگر اکنون داری این متن را می خوانی یکبار برای همیشه به من اعتماد کن و موبایلت را جایی قایم کن که حال و حوصله پیدا کردنش را نداشته باشی! یکبار برای همیشه تا روز کنکور که اواخر مرداد است بجنگ. بجنگید و فکر کنید. به دیوار زل بزنید و از خود بپرسید:« چکار کنم تا کارم بهتر پیش برود؟ چه تدبیری بیندیشم؟ چه کار + کوچکی انجام دهم تا رتبه ام 100 تا پایین تر بیاید؟»
ذهن لعنتی ما با یک خبر خوش کارش را نیمه کاره رها میکند، با یک خبر بد نا امیدمان میکند. بیایید ذهن را از این خبر های احمقانه پاک کنیم.
رتبه تان را در همین مدت باقی مانده کم کنید تا بعدا نگویید که البته میتوانستم بهتر باشم ...!
تمام کنید کار ر
اگر سوالی بود جوابگو هستم
الان خوابم می آید چون بعد از کنکور هم رفتم شرکت و تا الان نخوابیدم ام.
دارم خاموش میشوم
تا درودی دیگر بدرود دوستان
این را یادم رفت بگویم: سرم از شدت درد دارد میترکد!
- ۹۹/۰۵/۱۷