از صبح تا به حال آنقدر ورژن پیانو گاد فادر را گوش داده ایم که گوشمان ویز ویز میکند.
همچنان روزه سکوت گرفته ایم و در کنج عزلت خویش، خرامان به هوای رهایی از این روز های تاریک، به سوی آینده ای مبهم میخزیم.
نه حرفی برای گفتن داریم و نه پایی برای رفتن. نمیدانم چرا زانوی راستمان تیر میکشد. اگر اشتباه نکنیم به سبب ضربه ای بود که زیر میز خورد. خودش خوب میشود. مهم اینست که هنوز کار میکند. هر زمان که از کار افتاد، به مریض خانه مراجعه میکنیم.
فی الواقع این روز ها بین مسابقات فوتبال زندگی میکنیم. از این بازی تا بازی بعد گاهی مطالعه میکنیم. لیگ ایران که چیزی برای ارائه ندارد. ما لیگ اسپانیا را تماشا میکنیم. اینکه بازی های چه تیمی را دنبال میکنیم، شما حدس بزنید.
قبلا خلاصه بازی ها را تماشا میکردیم. اکنون به سبب کسب آرامش نسبی پخش زنده را میبینیم. البته چون TV ما قدیمی و خراب است، به ناچار آویزان سایت آنتن و تلوبیون هستیم. به هر رو تفریح ما همین چرندیات است. چیز دیگری در زندگی نداریم.
خب ما دیگر خوابمان گرفت. برویم بخوابیم. اهورا مزدا نگهدارتان باشد، به حق محمد و آل محمد.
- ۰ نظر
- ۱۹ بهمن ۹۹ ، ۰۱:۵۸